سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تعطیلات در بهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

هست کلید در گنج حکیم

در گوشه اتاقی پیرمردی در حال قرآن خواندن است چشمان پیرمرد که بر روی کلمات در حال دو دو زدن می‏باشد ناگهان متوقف شده و لب‏های پیرمرد از حرکت باز می ایستد.پیرمرد بر روی این آیه تامل می‏کند که می‏گوید: «شیاطین شما را از جایی می‏نگرند که شما خبر ندارید» پیرمرد زیر لب زمزمه می‏کند:خدایا معنای ظاهری این آیه مشخص است ولی معنای حقیقی و باطنی آن چیست؟ پیرمرد قرآن را بوسیده و روی تاقچه می‏گذارد و به فکر فرو می‏رود. ثانیه‏ها و ساعت‏ها می‏گذرد و پیرمرد هنوز در تفکرات خود غوطه‏ می‏خورد . عقربه ساعتی که روی تاقچه قرار گرفته ساعت 3 نیمه شب را نشان می‏دهد. سکوت محض اتاق را فرا گرفته و پیرمرد همچنان به نقطه‏ای خیره شده است. ناگهان صدایی از گوشه اتاق سکوت نیمه شب را می‏شکند . سلام میرزا. پیرمرد متوجه صدا می‏شود و متوجه پیرمردی ژولیده و کریه‏المنظر که با لبخندی شیطنت آمیز در گوشه اتاق نشسته می‏شود. با یک نگاه او را می‏شناسد. شیطان است. شیطان صدا می‏زند حاجی بیا اینجا با هم بحث کنیم. پیرمرد می‏خواهد بلند شود ولی ناگهان متوجه می‏شود که اگر به سوی وی برود اطاعت شیطان را کرده است لذا جواب می دهد من نمی‏آیم اگر میخواهی تو بیا. شیطان خنده ای می کند و می گوید: اشکالی ندارد من می‏آیم و روبروی میرزا می‏نشیند.

بحث شروع میشود. شیطان مرتب شبهه مطرح می کند و میرزا با درایت جواب میدهد و هرچه از زمان می‏گذرد بحث علمی‏تر  می‏رود و شبهات شیطان سخت تر ولی میرزا تمامی شبهات شیطان را پاسخ می‏دهد و نهایت امر بعد از ساعتی بحث کردن شیطان مغلوب می‏شود. میرزا لبخندی حاکی از رضایت بر لبانش نقش می بندد و می‏گوید:‏ ای ملعون دیدی مغلوب شدی. شیطان باز هم لبخندی شیطنت آمیز می‏زند و می‏گوید:‏نه میرزا تو مغلوب شدی. میرزا با تعجب به شیطان نگاه می‏کند. شیطان ادامه می دهد من فقط می‏خواستم ساعتی از وقت تو را تلف کنم و در این راه موفق شدم. شیطان قهقه‏ای می‏زند و ناپدید می شود. میرزا همچنان حیرت‏زده در گوشه اتاق نشسته است و با خود زمزمه می کند: پس این بود معنای حقیقی این آیه قرآن که خداوند فرمود: «شیاطین از جایی شما را می‏نگرند که شما نمی‏دانید»

از دور دست صدای موذن به گوش می‏رسد. 


نوشته شده در جمعه 87/7/19ساعت 10:56 صبح توسط سروش نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ